نکات مهم در تربیت کودکان
کارهای بسیاری برای آمادگی پدر و مادر شدن وجود دارد. ازجمله مطالعه کتاب و تحقیق در سایت های آموزشی یا فکر کردن به اینکه چگونه یک پدر و مادر خوبی برای فرزندان باشید. اما نکات مهم تربیتی فراوانی وجود دارد که تنها از روی تجربه میتوان به آنها پی برد؛ چگونگی تأثیر رفتاری خاص بر فرزندانتان. شرایط جدیدی که در شغل و کار با آن مواجه میشوید. روبهرو شدن با ناامیدیهای کوچک و حقایق غافلگیرانهای که در پس پرورش یک خانواده نهفته است.
موفقیت ها و شکست ها و درسهایی که در این مسیر میآموزید. پس والدین بایستی به کدام توصیه های تربیتی کودک عمل کنند؟ این موضوع به خود شما بستگی دارد؛ اما ما فکر میکنیم این لیست 31 موردی مشتمل بر تجربه پدران ارزش مطالعه و توجه را دارد.
توصیه تربیتی در مورد همراهی با کودک
همیشه ضرب العجل دیگری وجود دارد، همیشه کار دیگری برای انجام دادن پیش می آید. ولی آنچه برای همیشه دوام نخواهد داشت، زمانی است که میتوانید با فرزندان خود بگذرانید. جرمی، پدری 44 ساله به ما توضیح داد: «ایکاش زمان بیشتری در خانه میماندم و تا این حد کار نمیکردم. هر آنچه به دست آوردم در مقایسه با زمان فوقالعاده با ارزش و زودگذر دوران کودکی فرزندانم بی ارزش است.
درنهایت، هرچه بهدستآمده هیچ ارزشی ندارد. قطعاً من در کنار بچههایم حضور داشتم، اما ایکاش حضورم بازهم پررنگتر میبود. حقیقتاً فکر میکنم به همین دلیل پدربزرگ – مادربزرگها نوههای خود را اینقدر لوس میکنند؛ زیرا آنها به اندازه کافی وقت دارند به نوه-هایشان به شکلی که برای بچههای خودشان نتوانستند، عشق بورزند.»
نکات مهم تربیتی در مورد آسیبپذیری کودک
صداقت و روراستی برای حفظ ازدواج و نیز نشان دادن یک الگوی احساسی سالم به بچه ها بسیار حیاتی است. همانطور که ریچی از تگزاس به ما گفت، آسیبپذیرتر بودن میتوانست ازدواج او را نجات دهد. وی گفت:«من زمانی با همسرم آشنا شدم که در شغلم بشدت موفق بودم؛ پول، ماشین شیک، اعتماد به نفس، همهچیز داشتم. بعد از ازدواج اما کارم را از دست دادم. ولی مصمم بودم اجازه ندهم همسرم من را از هر نظر کمتر از اولین باری که باهم آشنا شده بودیم ببیند.
من به تظاهر ادامه میدادم، اما در درون، بهخصوص با هویتم در مبارزه بودم. میدانم که او متوجه وضعیتم شده بود، چراکه همیشه پیشنهاد میداد صحبت کنیم. اما جواب من همیشه یک «نه، حالم خوبه» بود. سرانجام او از رفتار من خسته شد و ازآنجا به بعد همهچیز روی دور تند افتاد. او دیگر نمی دانست چگونه به من اعتماد کند، به این خاطر که من سعی میکردم خود را خونسرد و آرام نشان دهم.»
آگاهی از مراحل رشد کودک در تربیت کودک
جان 62 ساله خاطرنشان كرد:«هر دوره از دوران رشد کودک رفتارهای خاص خود را دارد.» نق زدن، پرخاشگری کودکان، بدخلقی کودک. مهم است که این دورهها را درک کرده و رفتاری متناسب آن دورهها از خود نشان دهید. «اگر وظیفه خود را بهعنوان والدین بهخوبی انجام داده و فرزند خود را راهنمایی کرده باشید، فرزند شما از هر دوره، با تجربیاتی عالی عبور خواهد کرده و شرایط سخت فرزند پروری را بهخوبی پشت سر خواهید گذاشت.
وقتی کودک در هر سنی آماده شود، خود از هر مرحله بهآسانی عبور میکند و شما تنها بایستی پذیرای تغییر رفتار کودک باشید. گاهی اوقات دوران کودکی برای والدین بسیار سخت خواهد بود. اما حتی اگر این مراحل رشد کودک برای شما طولانی باشند، درصورتیکه پذیرش کافی نداشته باشید، بیشتر اذیت میشوید.
برای تربیت کودک مشاوره گرفتن از یک متخصص را امتحان کنید
اگرچه این روزها کمک از مشاوره بسیار رایج تر از گذشته پذیرفته شده است، اما بسیاری از مردان از مراجعه به مرکز مشاوره شرم داشته و آن را بهعنوان موضوعی میبینند که به جهانیان اعلام میکند آنها مشکل دارند. برای جو، یک پدر مطلقه 41 ساله از شیکاگو، امتناع از رفتن به مشاوره خانواده نهایتاً به طلاق وی ختم شد و اوضاع را برای فرزندانش سختتر کرد. «همسرم ده ها بار از من خواست به مرکز مشاوره مراجعه کنم.
ابتدا تنها و فقط برای حل مشکلات شخصیام. سپس هنگامیکه راضی به انجام چنین کاری نشدم، از من خواست تا بهعنوان یک زوج به درمانگر مراجعه کنیم. به نظرم از این قضیه خیلی خجالت میکشیدم. نمیتوانستم با آن کنار بیایم. امتناع من از مراجعه به مشاوره دلیل اصلی شکست ازدواج ما نبود، بلکه طلاق ما به علت مشکلات فراوانی بود که میتوانست با کمک و مداخله یک مشاوره زوج درمانی حل شود. هرچه که بود ارزش یکبار امتحان کردن را داشت. نفس من اما مانع این کار شد. اما واقعاً با مشاوره گرفتن چه چیزی را از دست میدادم؟» هیچچیز.
اجتناب از مقایسه زندگی خود با دیگران از نکات مهم تربیت کودک است
پیوسته نگاه کردن به زندگی به ظاهر کامل دیگران و مقایسه زندگی خود با دیگران برای خود شما یا روابطتان سالم نیست. اینستاگرام و سایر رسانههای اجتماعی در عمل چنین شرایطی را فراهم میآورند.
همانطور که گابریل، یک پدر مطلقه 37 ساله توضیح میدهد، علاقه و حضور شدید وی در رسانه-های اجتماعی سرانجام به ازدواج او پایان داد و باعث شد فکر کند مرغ همسایه غاز است. وی گفت: «رسانههای اجتماعی مانند باغ عدن هستند. تنها یک چشمانداز عالی و دیدنی از زندگی را نشان شما میدهند و شما را شیفته خود میکنند. شما بخشی از زندگی فرد دیگری را میبینید، خواه با یافتن زندگی که ترجیح میدهید خودتان داشته باشید یا مطالعه زندگی زوج موفق و خوشبخت، آنهم زمانی که خودتان در زندگی مشکل پیدا کردید و در حال تقلا هستید.
برای یافتن سرنخهایی که به شما بگویند چطور به چنین زندگیای دست پیدا کنید، بیشتر به سراغ رسانههای اجتماعی رفته و به این کار عادت میکنید. آنچه شما نمیفهمید این است که چنین زندگی بینقصی امکانپذیر نیست، مگر با اغراق دقیق همهی اتفاقات خوب و انکار مشکلات.» گابریل بیان کرد که او و همسرش هر دو در این قضیه گناهکار بودند و اغلب خود و ازدواجشان را با دیگران مقایسه میکردند.
آنها در حالی به مقایسه خود با دیگران میپرداختند که میدانستند تنها نیمی از واقعیات زندگی دیگران را میبینند. وی افزود: «بسیاری از زوج هایی که قبلاً میگفتیم «چرا نمیتوانیم بیشتر شبیه آنها باشیم …؟» در حال حاضر خود طلاق گرفتهاند. این موضوع هنوز ذهن من را آزار میدهد که چگونه رسانههای اجتماعی تعریف من از یک رابطه عالی را مسموم کردند.»
در مورد علاقهمندیهای فرزند خود حساس نباشید
بهراحتی فراموش میشود که تربیت کودک شبیه به دوی ماراتن است، نه دوی سرعت. بچه ها خود علایق و شخصیتشان را توسعه میدهند. جرمی، پدر 44 ساله اهل نیویورک به ما گفت: «من قبلاً شدیداً نگران عدم فعالیت و بیعلاقگی پسرم بودم. بزرگترین فرزندم همیشه خیلی آرام و درونگرا بود. من همواره مضطرب بودم و او را مجبور به انجام کارهای متفاوت میکردم.» جرمی با بیان اینکه پسرش سرانجام وارد حوزه موسیقی و عکاسی شد، ادامه داد: «موضوع دیگری که میدانم این است که پسرم در هفت دانشکده پذیرفته شده است و در کلیسای ما طبل میزند. من واقعاً آرزو میکنم کاش آرامش بیشتری داشتم و میفهمیدم او خودش بدون کمک من مسیرش را پیدا خواهد کرد.»
بچه ها ازآنچه فکر میکنید سرسختتر هستند
برایان، یک پدر 38 ساله از اوهایو میگوید: «بچه ها انعطاف پذیر هستند. آنها تحمل چیزهای زیادی رادارند، بهخصوص در سنینی که سرسخت بودن ویژگی دوست داشتنی کودک محسوب میشود.» گفتن این موضوع برای بسیاری از پدران بهمراتب راحتتر از انجام آن است؛ برای برایآن هم به همین شکل بود. پسرش در کلاس کاراته بازوی خود را شکسته بود و او به نقل خودش احتمالاً بیشتر از پسرش گریه کرده بود.
«من مجبور شدم فرزندم، پسرکم را، تماشا کنم -هرچند او در آن زمان حدوداً 8 سال داشت- که در آمبولانس قرار میگیرد، به بیمارستان میرود، جراحی میشود و الیآخر. پسرم با گریه به من میگفت: «بابا، چیزی نیست». من از نحوه عملکردم پشیمان نیستم – خوب، شاید کمی پشیمان باشم- اما قطعاً باید به خودم یادآوری میکردم که چنین حوادثی طبیعیاند و پسر من هم بچه سرسختی است.»
در تربیت کودک لازم نیست شبیه والدین خود رفتار کنید
بسیاری از پدر و مادرها در تربیت کودک به گذشته خود نگاه میکنند تا بفهمند چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه است. اما لازم نیست همیشه کارها را شبیه پدر و مادرتان انجام دهید یا به توصیههای تربیتی والدین خود عمل کنید. جردن، پدر 35 ساله اهل فلوریدا میگوید: «والدین من پدر و مادرهای خوبی بودند و نیت خوبی هم داشتند، اما آنها قطعاً اشتباهاتی داشتهاند. زمانی که به ما میگفتند چگونه بچههای خود را تربیت کنیم، بسیار دست و پاگیر بودند. همسرم عصبانی بود و من نیز تحتفشار بودم. نهایتاً ما بیشتر تصمیماتمان را بهتنهایی اتخاذ کردیم و بچههایی فوقالعاده پرورش دادیم. کودکان زمانی که سن کمی دارند برای همه مانند یک پروژه هستند. من قدردان نصیحت ها بودم، اما باید تصمیم درست را میگرفتم.»
به سرگرمیهای هرچند غیرعادی کودک علاقه نشان دهید
علایق یک بچه کوچک ممکن است برای برزگترها غیر جذاب و کسلکننده باشد. اما بسیاری از پدرانی که با آنها صحبت کردیم از نچشیدن لذت همراهی فعالیتهای فرزندانشان و از دست دادن یک پیوند عمیق احساسی با کودک خود ابراز پشیمانی کردهاند. بهعنوانمثال یک پدر 44 ساله از پنسیلوانیا به ما گفت: «پسرم در حدود 10 سالگی در اسکیت حرفهای شد. او شدیداً غرق این بازی بود و از صحبت کردن راجع به آن با هرکسی که مایل به گوش دادن بود به وجد میآمد.
من در مورد این موضوع بسیار بیتفاوت بودم و صرفاً با جملاتی همچون «اوه، چقدر عالی!» یا «چه خوب!» واکنش نشان میدادم. حقیقتاً فرصت آن دوران را از دست دادم. نیازی نبود که شخصاً در اسکیت حرفهای شوم، اما گاهی اوقات به این فکر میکنم که چقدر پسرم خوشحال میشد اگر از او میخواستم به من این بازی را یاد بدهد یا من را با اصول آن آشنا کند، یا او را با هدیه ای خاص سورپرایز میکردم. این بازی منحصراً برای او بود، اما اگر من تا این حد منفعل نمیبودم، بخشهایی وجود داشت که میتوانست برای هردوی ما خاطره باشد.»
برای تربیت کودک با او در مورد پول صحبت کنید – از راه درست!
تربیت کودک در مورد پول، تقریباً مانند گفتگو در مورد تربیت جنسی کودکان مهم است. والدینی که از صحبت کردن در مورد مسائل مرتبط با پول با فرزندان خود غفلت کرده و یا در مورد امور مالی خانواده به روشی نادرست صحبت میکنند، غالباً پشیمان میشوند. کیت، پدر 43 ساله اهل اوهایو میگوید: «کاش میدانستم چقدر صحبت کردن در مورد پول در مقابل بچه ها روی آنها تأثیر میگذارد.
ما هیچوقت فقیر نبودیم؛ اما من همواره بسیار صرفهجو بودم. به گذشته و نحوه بیان مسائل مالی که دقت میکنم، متوجه میشوم که به کار بردن جمله «ما نمیتوانیم هزینه فلان چیز را تقبل کنیم» بهجای گفتن «فلان چیز بسیار گران است» روی فرزندانم اثر منفی گذاشته است.
اکنون هر دو فرزندم همواره در مورد پول استرس دارند. همیشه میشنویم بایستی در مورد آنچه به بچههای خود میگوییم مراقب باشیم، اما هرگز چنین موارد ظریفی را در نظر نمیگیریم. مشکلی با این موضوع وجود ندارد، فقط شخصاً ترجیح میدادم این کار را به روش دیگری انجام میدادم.»
فداکاری از مهمترین نکات تربیتی کودک
تربیت کودک اولویتهای شما را تغییر میدهد و بسیاری از والدین باید خود را با این موضوع هماهنگ کنند. دارل، یک پدر 40 ساله از کلرادو به ما گفت: «من مجبور شدم تحصیل آنلاین شبانه در مقطع كارشناسی ارشدم را رها کنم. حدود یک سال درگیر کارهای مدرک کارشناسی ارشد مدیریتم بودم که همسرم باردار شد و بهمحض نزدیک شدن تولد کودک، مجبور شدم همهچیز را رها کنم.
البته که خانواده ام بالاترین اولویت من بود، اما من نمیدانستم که بهمحض ورود فرزندی به زندگیام، دیگر نمیتوانم مانند گذشته ادامه بدهم. ساعتهای کاری قابل مدیریت بود، اما ساعات شب کاملاً به همسر و پسرم اختصاص یافته بود. بنابراین مجبور شدم آن بخش از زندگی خود را فدا کنم. بازهم میگویم، کاملاً ارزشش را دارد. امیدوارم بتوانم پس از بزرگتر شدن فرزندمان، زمان از دست رفته را جبران کنم، اما کنار گذاشتن تمام آن سختکوشیها کمی ناراحتکننده بود.»
زمانهای دونفره شما و فرزندتان برای تربیت صحیح کودک واقعاً مهم است
کودکان و نوجوانان از زمانهای دونفره پدر فرزندی یا مادر فرزندی چیزهای زیادی میآموزند و والدین زیادی با ابراز تأسف از اینکه از زمان انفرادی با فرزندان خود بهره چندانی نبردهاند، ابراز پشیمانی میکنند. داریل 40 ساله از کلرادو به ما گفت: «من و همسرم تلاش فراوانی كردیم تا با دخترمان به صورت خانوادگی وقت بگذرانیم. من فکر میکنم میتوانستیم از زمانهای دونفره بیشتری بهره ببریم. میدانید، مثل رفتن به فروشگاه مواد غذایی یا حتی پیادهروی در خیابان؛ فقط خودمان دو نفر، پدر و دختری- یا مادر و دختری. هرچند همهچیز خیلی خوب بود، اما فکر میکنم اینها می توانستند خاطرات منحصربهفردی بشوند.»
در هنگام تربیت کودکان به خود سخت نگیرید
تربیت کودکان سخت است. مسائل بزرگ و کوچکی وجود دارد که میتوانند روی بچه ها اثرات منفی بگذارند. به همین دلیل والدین اغلب نسبت به خود سختگیر هستند. اما این روش سالم یا حتی مؤثر نیست. آرون 37 ساله از ایلینویز به ما گفت: «بهجای زیر سؤال بردن تکتک تصمیماتم، فقط ممکن است یکی از هر سه یا چهار تصمیمم را زیر سؤال ببرم. وقتی بچههای من کوچک بودند، دائم از خود سؤالاتی ازایندست میکردم: «آیا فرزندانم بهاندازه کافی دندانهای خود را مسواک زدند؟» «این مواد شوینده لباس برای پوست بچه ها بیخطر است؟» پر از شک و تردید بیپایان بودم. بهجای چنین کاری دیگر تنها به موضوعات مهم اهمیت میدهم: «آیا این سیستم مدرسه ارزش آن را دارد که به خاطرش نقلمکان کنیم؟» قطعاً یک سؤال ضروری است که باید به آن پاسخ داد. اما در مورد اینکه «آیا بچه من از لیسیدن یک لگو، ویروسی دریافت میکند؟» بیخیال چنین نگرانی میشوم.
ترک آن شغل لعنتی میتواند یک خانواده را نجات دهد
متیو، یک پدر مطلقه 35 ساله از نیوجرسی به ما گفت: «شغل من افتضاح بود و من تقریباً هرروز باحالی بد به خانه میآمدم. من خودم احساسات بد ناشی از شغلم را به خانه آوردم و این موضوع ازدواج من را تحت تأثیر قرار داد.» جدا کردن زندگی شغلی و شخصی برای بسیاری از مردم دشوار است. متیو نیز از این قاعده مستثنا نبود.
او گفت که به خاطر استرس کاری، عصبی و افسرده شده بود ولی نتوانست خود را مجاب به ترک شغلش کند: «همسرم همچنان به من اصرار داشت شغلم را کنار بگذارم. او با من در مورد اثری که شغلم بر زندگی ما میگذاشت صحبت کرد. اما من نمی-توانستم بیکاری را تصور کنم.»
در ادامه متیو همچنان به کار خود ادامه داد و استرس شغلش را به فضای خانواده میبرد: «سرانجام تحمل همسرم تمام شد و ما از هم جدا شدیم. من هرروز دلم برایش تنگ میشود، اما نمیتوانم بگویم که او را مقصر میدانم. من برای اطرافیانم غیرقابلتحمل بودم و او سزاوار چنین زندگی سختی نبود.»
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.