اهمیت اجتماعی بازی برای کودکان
کودک در خلال بازی به کشف محیط اطراف خود می پردازد و از طریق بازی نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد ، همکاری و تشریک مساعی با گروه را یاد می گیرد و برکیفیت تأثیر گذاری بر دیگران و تأثیر پذیری آگاه می شود . کودکان از طریق بازی یاد می گیرند که چگونه می توانند پذیرش افراد گروه را به دست آورند و به میزان توانایی های لازم برای موفقیت در گروه پی می برند . هم چنین بر چگونگی استفاده از توانایی های دیگران برای رفع نیاز های خود اگاه می شوند .
ارزش اجتماعی بازی برای کودکان
بازی باعث رشد جنبه های اجتماعی شخصیت کودک می شود . او در بازی گروهی ناچار به رعایت نکات اجتماعی و قواعد بازی است . در هنگام بازی گروهی ، مفاهیم اجتماعی مانند نوبت گرفتن ، صبر و حوصله نشان دادن ، احترام به حقوق دیگران ، اعتماد به نفس پیدا کردن ، پیروزی و شکست را یاد می گیرد .
هارلوک می گوید : کودک در بازی با هم بازی های خود یاد می گیرد که چگونه با افراد دیگر غیر از اعضای خانواده ، روابط اجتماعی برقرار کند و چگونه مشکلاتی را که از این نوع رابطه به وجود می آیند حل کند . کودک از طریق بازی های دسته جمعی و مبتی بر همکاری حتی با بزرگسالان ، بده بستان را یاد می گیرند . در خانه ، بازی کردن باعث صمیمیت بیشتر میان والدین و کودک ، میان خواهر ها و برادرها می شود و باعث سازگاری اجتماعی بهتر و محیط خانوادگی سالم تر می شود . این نکته صحیح است که کودک ، از طریق برخورد با سایر کودکان ، در مدرسه نوع رفتار اجتماعی را یاد می گیرد، ولی محیط مدرسه ، بر خلاف بازی آزادانه فرصت های اندکی را برای رفتار اجتماعی در اختیار کودک قرار می دهد . به ندرت خانه یا مدرسه مسیر کافی و مناسب برای ارضای کل برخوردها را به کودک می دهد . این تمایلات در بازی آزادانه کودک بهتر ارضا می شوند .
نقش های اجتماعی از طریق بازی های کودکان از 6 تا 12 سالگی آموخته می شوند . تقریباً در هر فرهنگی ، کودکان به نوعی نقش بزرگسالان را بازی می کنند که این خود مانند هر بازی در جریان اجتماعی کردن آنان دخالت می کند .
" در خانه بازی " کودک بعضی جنبه های اساسی نقش های بزرگسالان را بر عهده می گیرد و چگونگی بیرون آمدن از یک نقش و وارد شدن به نقش دیگری را یاد می گیرد . اگر دختر خردسالی که در نقش مادر بازی می کند هوس کند که به اداره برود و کار کند و پدر را به نگهداری بچه وادارد ، بقیه بچه ها که بازی می کنند او را به نقش های اولیه بر می گردانند ، چون مادرها معمولاً نمی گذارند پدرها بچه داری کنند یا ظرف و کهنه بشویند . هنگامی که چنین دختری بالغ می شود و ازدواج می کند ، در صورتی که برعکس نقشی را که در کودکی یاد گرفته ببیند بسیار تعجب می کند . چون آن چیزی که در بازی کودکی یاد گرفته بود در بزرگسالی کاملاً طبیعی به نظر می رسد ، به عبارت دیگر اجزای عاطفی همانند سازی نقش چنان نیرومند جایگزین می شود که بسیاری از افراد مرد یا زنی را که به نوعی نقش معکوس عمل می کنند نا به هنجار محسوب می کنند .
کودکان اغلب اولین بار از راه بازی های دسته جمعی به ارزش کودکان دیگر که بدون آن ها بازی مقدرو نیست پی می برند . آن ها به وسیله بازی یاد می گیرند که چگونه یکدیگر را قبول داشته باشند ، درباره قوانین بازی توافق کنند و دسته جمعی برگروه رقیب پیروز شوند . مفهوم همکاری ، پیروزی ، شکست ، هم چشمی و برتری طلبی اغلب در این مرحله از بازی گروهی منتقل می شود و کودکان به رشد اجتماعی لازم می رسند . در سنین اولیه ، کودک ترجیح می دهد تنها بازی کند و به ندرت اجازه می دهد کودکان دیگر در بازی او شرکت کنند و آگاهی بازی گروهی ندارد . تا سنین 6-5 سالگی کودک دوست دارد که با اسباب بازی های خودش بازی کند ، در این مرحله است که استعدادهای شخصی کودک رشد می کند . بنابراین ، نباید والدین از این بترسید که کودکان در نتیجه تنها بازی کردن در آینده فرد خود خواهی می شوند بلکه والدین باید این امکان را به کودک دهند که در تنهایی بازی کنند . در بازی انفرادی باید او را تنها گذاشت و نباید افرادی را به او تحمیل کرد ، زیرا چنین تحمیلی باعث تباهی روحیه کودک می شود و او را عصبی می کند .
” در سنین اولیه ، کودک ترجیح می دهد تنها بازی کند و به ندرت اجازه می دهد کودکان دیگر در بازی او شرکت کنند و آگاهی بازی گروهی ندارد . “
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.