روش های کنترل خشم و عصبانیت
تا به حال شده از موضوعی خشمگین و عصبانی شوید و رفتار پرخاشگرانه ای داشته باشید و بعد از مدت زمان کوتاهی از رفتار خود پشیمان شوید؟ مثلا زمانی که در خانه مشغول مطالعه هستید و صدای برادر کوچکتان را می شنوید که با صدای زیادی مشغول بازی است، دچار خشم می شوید و از اتاق بیرون می روید و شروع به فریاد زدن می کنید. حتی ممکن است با او درگیر هم شوید. یا مثلا تصور کنید در خیابان در حال حرکت هستید و کسی در پیاده رو به صورت اتفاقی به شما برخورد می کند و شما با او دعوا می کنید. این ها مثال رفتارهایی است که حاکی از خشم و عصبانیت شما است. به نظر شما کنترل خشم و عصبانیت ممکن است؟
باید توجه داشت که خشم و عصبانیت دو مقوله کاملا متفاوت از هم هستند. خشم یک احساس درونی است که به دلایل مختلف می تواند ایجاد شود و عصبانیت تنها نوعی از انواع مختلف بروز این احساس است. به بیانی دیگر خشم هیچ نمایش بیرونی ندارد و این عصبانیت است که نمایش بیرونی خشم است. لازم است ما یاد بگیریم که خشم را به عصبانیت و یا احیانا پرخاش تبدیل نکنیم. عصبانیت بدترین راه بروز خشم است که همه ما در طول روز بارها آن را تجربه می کنیم. خشم و عصبانیت نیز مانند حالات دیگر هیجان ، در همه افراد وجود دارد. اما در بعضی افراد این هیجان بروز بیشتری دارد و در مقابل افرادی هم هستند که سعی می کنند کمتر عصبانی شوند.
خشم نیز مانند حالات هیجانی دیگر، پدیده ای طبیعی است. اما اگر از کنترل خارج شود می تواند صدمات جبران ناپذیری هم برای ما و هم برای اطرافیان بر جا بگذارد. احساس خشم زمانی در ما به وجود می آید که احساس کنیم حقی از ما ضایع شده است یا به چیزی که می خواستیم نرسیدیم. بعضی مواقع رویداد مهمی برای ما اتفاق نیافتاده که بخواهد ما را خشمگین کند. اما تفسیر ما از آن رویداد باعث بروز رفتار خشمگینانه می شود. ما در این مطلب سعی می کنیم تا با بیان علل مختلف ایجاد احساس خشم ، ابتدا آن را خوب بشناسیم و به علل پیدایش این احساس بپردازیم و سپس راه های کنترل خشم و عصبانیت را بررسی کنیم. در مرحله اول باید بدانیم خشم چیست.
چرا خشمگین می شویم؟
برخی می گویند خشم ، احساس آماده باش بدن است؛ در واقع به دلیل ترشح برخی هورمون ها، از لحاظ فیزیکی بدن در حالت تدافعی قرار می گیرد. در حقیقت انسان هم مانند تمامی موجودات برخی عملکردها و مکانیسم های غیرارادی دارد که به صورت غریزی در او تعبیه شده است.
به ساده ترین بیان ما وقتی خشمگین می شویم که چیزی مرتب نیست! زمانی که چیزی از توقعات ما رعایت نشده، حقوق ما به ما تعلق نگرفته یا چیزی از هنجارها و ارزش هایمان رعایت نشده است ما خشمگین می شویم. در مثال های اول همین مطلب وقتی با برادر کوچکتان بگو و مگو و احیانا کتک کاری کردید که هنجار سکوت در خانه را در معرض تهدید دیدید و همچنین در خیابان از اینکه کسی این قدر حواس پرت است که شما را به آن گندگی ندیده است، آزرده خاطر شده اید. دیدید؟ همه خشم هایی که در یک روز پیدا می کنید یکی از این دست دلایل را دارد. ما وقتی خشمگین می شویم که چیزی مرتب نیست!
خشم چگونه بروز می کند؟
برای این بخش بگذارید یک مثال بزنیم. فیلم بچه های آسمان را یادتان هست؟ توی مسابقه دویی که علی برای برنده شدن کفش با بچه های دیگر رقابت می کرد، یکی از بچه ها برای علی زیر پا گرفت و علی را زمین زد. همان طور که در این مثال دیدید هدف برنده شدن بود و وسیله رسیدن به این هدف برای آن فرد، لگد زدن یا تنه زدن به علی بود. ما قرار است در مسابقه دو برنده باشیم. چطور؟ با تلاش و تمرین و شاید تغذیه خاص.
قطعا زیر پا گرفتن و لگد زدن به فرد جلویی جزو کارهایی نیست که ما برای برنده شدن انجام می دهیم. هر چند که شاید آن ها ما را به سمت برنده شدن پیش ببرند. با فرض اینکه پسر تنه زننده نفر اول این مسابقه هم شود، نه برای خود او و نه برای سایرین این برنده شدن هیچ ارزشی ندارد. ما خشمگین می شویم و باید با آن کاری کنیم. عصبانیت همان لگد زدن یا تنه زدن به علی است. وسیله ای بد، برای هدفی خوب که همان تخلیه خشم است.
جنبه مثبت خشم
خشم اگر کنترل شود و به مسیر درستی هدایت شود، می تواند یک انگیزه بسیار بالا و یک ابزار خیلی مناسب برای رشد و پیشرفت شود. بگذارید یک مثال بزنیم. دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور، رهبر جنبش حقوقی مدنی سیاه پوستان آمریکا بود و هنوز بعد از سال های طولانی بعد از مرگش تمامی آزادی خواهان جهان مبارزات او را برای رسیدن به جامعه برابر سیاه ها و سفیدها به خاطر می آورند. او یک روز در اتوبوس نشسته بود و یک سفید پوست وارد اتوبوس شد و از مارتین خواست جایش را به او بدهد. مارتین قطعا در آن لحظات بسیار خشمگین شده بود. مارتین می توانست با فرد سفید پوست دعوا کند، فحش بدهد و یا حتی او را بکشد! اما بعدا گیر پلیس می افتاد و هیچ قصه شکوهمندی به اسم "من رویایی دارم" که سالیان است سیاه های کل جهان آن را زمزمه می کنند وجود نداشت. مارتین جایش را به مرد نداد و سیل خشم خود را به جویی انداخت که قانون برابری سیاه ها و سفیدها را در ایالات متحده تصویب کرد و خودش نیز به بالاترین قله های شهرت و محبوبیت رسید. مارتین لوتر کینگ تنها با کنترل خشم توانست فاصله بین صندلی برقی اعدام تا صندلی کنگره را طی کند. جدی می گویم. گاهی وقت ها کنترل خشم می تواند انسان را از فرش به عرش برساند.
تغییر رفتار هنگام خشم
وقتی عصبانی می شویم خشم مان را تخلیه کرده ایم، اما بدون در نظر گرفتن عواقب آن. می شود یک آدم عصبانی موفق برای من مثال بزنید؟ عصبانیت شاید تمام خشم شما را در یک لحظه تخلیه کند. ولی گاهی عواقب بدی برای ما در پی دارد. عواقبی مثل از دست دادن دوستانمان، کتک کاری، گیر پلیس افتادن یا چیزهای بدتری که حتی نباید به آن ها فکر کرد. چرا روش های بهتری را برای کنترل خشم امتحان نکنیم؟ اگر دوست ما بدون اجازه دست به خودکارمان زده، به او بگوییم که چرا این کار بد است. به برادر کوچکمان بگوییم که همه ما در این خانه سهم و آزادی داریم که به طور مساوی از امکاناتی مثل سکوت استفاده کنیم یا به مردی که توی خیابان به ما برخورد کرده گوشزد کنیم که همه افراد باید مراقب تردد خود باشند.
انسان به دو دلیل اصلی اشرف مخلوقات است. تفکر و حرف زدن! همین قدر که این دو تفاوت بین انسان و سایر موجودات بدیهی و عادی است، تفاوت بین انسان و حیوان ها هم جدی است. ما می توانیم به عواقب رفتارها و عادت های هنگام عصبانیت خود فکر کنیم و درباره خشم مان و دلایل آن ها با افراد مختلف صحبت کنیم.
خشم و حساسیت دوران بلوغ
دوران نوجوانی و بلوغ با بحران های زیادی همراه است. یکی از این بحران ها تغییر در رفتار نوجوانان است. پرخاشگری ، خیلی زود عصبانی شدن و بعد خیلی هم زود پشیمان شدن. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که مثلا مادرتان به شما بگوید درست را خواندی؟ شما ممکن است این جمله را این طور بشنوید: "ای بچه تنبلِ بی استعداد! چرا درس نمی خوانی؟ آخر هم به هیچ جا نمی رسی." به خاطر همین این طوری جواب می دهید: "من چقدر بدبختم. همه اش باید درس بخوانم. چرا مقداری تفریح ندارم؟ اصلا مگر شماها برای من چی کار کرده اید و..." و این مسئله را تبدیل می کنید به یک جنگ درست و حسابی که هر کسی ببیند، فکر می کند واقعا چقدر در حق شما ظلم شده است. علت این رفتار خشمگینانه حساسیت نسبت به رفتار پدر و مادر است.
دوران نوجوانی، دوران استقلال طلبی است؛ دورانی است که نوجوان به دنبال پیدا کردن یک هویت مستقل برای خودش است و اگر احساس کند کسی می خواهد این استقلال را از او بگیرد، خیلی زود واکنش نشان می دهد. نوجوان روی بعضی از جملات حساسیت بیشتری دارد. مثلا جملات دستوری. چون نوجوان خودش را دانای کل می داند و فکر می کند هیچ کس به اندازه او متوجه نیست. خیلی از این رفتارها هم به خاطر وجود هورمون هایی هست که در این دوران ترشح می شود.
چگونه خشم را کنترل کنیم؟
نفس عمیق بکشید: اولین قدم درکنترل خشم نفس عمیق کشیدن است. اگر باور ندارید، می توانید امتحان کنید.
وضعیت خود را تغییر دهید: یکی از روش هایی که در زمان عصبانیت خیلی می تواند به شما کمک کند تغییر وضعیت است. مثلا اگر نشسته اید، بایستید. اگر ایستاده اید، بشینید. اگر در محیط بسته ای هستید (مثلا در اتاق)، می توانید به بیرون از اتاق بروید و از محیط دور شوید.
آب بنوشید: نوشیدن یک لیوان آب در هنگام عصبانیت ، خشم شما را به میزان قابل توجهی کم می کند.
سعی کنید ببخشید تا بخواهید تلافی کنید: اگر کسی به شما حرف ناراحت کننده ای زد، سعی کنید او را ببخشید و فراموش کنید. زیرا ابراز خشم و عصبانیت و رفتار پرخاشگرانه سودی برای شما ندارد .به این فکر کنید که اگر عصبانی بشوید و بخواهید رفتار خشمگینانه ای از خودتان نشان بدهید، چه تاثیری بر روی جسم و روح شما دارد و ممکن است یک روز شما را تحت تاثیر قرار بدهد. پس به نفع شماست که آرام باشید و از این مسئله چشم پوشی کنید.
به عواقب کارتان فکر کنید: اگرچه در هنگام عصبانیت بسیار سخت است که بتوانید فکر کنید. اما با تمرین می توانید این کار را انجام دهید. اگر همه افراد در زمان خشم لحظه ای فکر کنند و به جای تصمیمات اشتباه، تصمیم درست را بگیرند، دیگر دچار دردسر و مشکل نمی شوند. وقتی عصبانی می شوید سعی کنید لحظه ای نفس عمیق بکشید و به کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید. مثلا اگر می خواهید فریاد بزنید به این فکر کنید اگر فریاد بزنید، چه نتیجه ای در پی خواهد داشت. پس به جای فریاد زدن به فکر راه بهتری باشید.
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.