توجیه کردن؛ اولین راه فرار!
توجیه کردن انگار درد بی درمانی است! برای خود شما چندبار پیش آمده که پشت سر دوست و غیر دوست حرف بزنید با این بهانه که تو هم بدانی خوب است! یا حرف نزنم خفه می شوم! یا بدتر از همه اینکه می گوییم پیش خودش هم این حرف را خواهم زد!
روزی بهلول بر هارون وارد شده خلیفه را دید كه مشغول صرف شراب است. خلیفه خواست خود را از خوردن حرام تبرئه نماید، لذا از بهلول سئوال كرد : اگر كسی انگور بخورد حرام است؟
بهلول جواب داد: خیر
خلیفه گفت: بعد از خوردن انگور اگر آب هم بالای آن بخورد چطور است؟
بهلول جواب داد: اشكالی ندارد.
باز خلیفه گفت: بعد از خوردن انگور و آب مدتی هم در آفتاب بنشیند چطور است؟
بهلول جواب داد: باز هم اشكالی ندارد.
خلیفه گفت: چطور همین انگور و آب را مدتی در آفتاب بگذارند حرام میشود؟
بهلول جواب داد: اگر قدری خاك بر سر انسان بریزند ، آیا به او صدمه می زند؟
خلیفه گفت: خیر
بهلول جواب داد: اگر مقداری آب روی آن خاكها بریزند ، اشكالی دارد؟
خلیفه گفت: خیر.
بهلول گفت: اگر همین آب و خاك را با هم مخلوط كنند و از آن خشتی بسازند و به سر انسان بزنند، صدمه ای به كسی می رسد یا خیر؟
خلیفه گفت: البته كه سر انسان می شكند.
بهلول گفت: چنانكه از تركیب آب و خاك، سر انسان می شكند و به او صدمه می رسد، از تركیب آب و انگور هم متاعی بدست می آید كه شرع آن را حرام و نجس می داند و از خوردن آن صدمه های فراوان به انسان وارد می آید و خورنده آن حد شرعی لازم دارد.
اگر کمی دقت کنیم می بینیم که ما هم دچار این گونه تشبیهات و قیاسها هستیم. ما هم برای توجیه انواع کارهای اشتباهی که لذتی در آنها هست و دوست داریم انجام دهیم، مقایسه های می کنیم که لازم است بهلول وجودمان، تلنگری بزند و ما را هشیار کند.
در ترک نماز با توجیه مهربان بودن خدا، در دریافت ربا با توجیه معامله بودن معمولی، در دشنام دادن با توجیه عصبانی بودن، در نبخشیدن با توجیه حق ما بودن، در ... . خلاصه هر کار دلمان می خواهد انجام می دهیم و برای آن دلیل و سند و مدرک هم درست می کنیم!
در کارهای روزمره مان هم این اتفاق می افتد:
مهمانی در خانه مان را می کوبد، اما به بهانه اینکه این فرد قبلا ما را آزار داده، با او ناملایمتی می کنیم با اینکه می دانیم مهمان حبیب خداست و احترام و محبت به او واجب است.کاری را با توجیهات مختلف، خارج از وقت قرار گذاشته شده انجام می دهیم با اینکه می دانیم وفای به عهد از شئون انسانی و از مۆکدات اسلامی است.
چراغ قرمز سر چهار راه را به بهانه خلوت بودن خیابان و عجله داشتن، رد می کنیم با اینکه می دانیم اگر صدمه به کسی وارد شود مقصر اول و آخر خودمان هستیم و می دانیم، تعیین زمان و مکان احترام به قانون در دست ما نیست و همیشگی است.
مادر یا پدر را به خاطر کاری که برای ما انجام نداده اند، مورد عتاب قرار می دهیم با اینکه می دانیم بخش عظیمی از هستی و هویت خود را مدیون آنها هستیم و آنها شیشه های بلورین زندگی ما هستند که ما مراقب باشیم نشکنند.پشت سر دوست و غیر دوست کلی حرف می زنیم با این بهانه که تو هم بدانی خوب است! یا حرف نزنم خفه می شوم! یا بدتر از همه اینکه می گوییم پیش خودش هم این حرف را خواهم زد! با اینکه می دانیم غیبت حرام است و نباید حرف کسی را برای دیگری بزنیم.
آنچه حقیقت است را برعکس به دیگری می گوییم و اسم آن را مصلحت می نامیم با اینکه می دانیم دروغ، دروغ است و حرام و با توجیهات ما، ماهیت آن عوض نمی شود.به هر حال بهلول وجود همه مان حکم بر این می کند که اشتباه، اشتباه است و با بهانه تراشی های ما درست نمی شود و گناه، گناه است و با توجیهات مختلف به ثواب تبدیل نمی شود. باید مراقب خود باشیم و به بهلول درونمان بیشتر میدان بدهیم!
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.