داستان‌ها موجودات عجیبی هستند.

مثل اشیای داخل صندوقی مهروموم شده در زیرخاک،

فقط در ذهن افرادی که به یادشان می‌آورند،وجود دارند.

اگر داستانی را با دیگران در میان نگذاریم،اگر با تعریف دوباره

و دوباره،زنده نگهش نداریم،عمرش به آخر می‌رسد.

اگر آخرین کسی که قصه ای را می‌داند،بدون تعریف آن برای

دیگران بمیرد،قصه هم با او می‌میرد،وقتی داستانی واقعی

می‌میرد،شاید حقیقت هم بمیرد.

این داستان ماجرای دو خواهر است که همه‌ی کارشان باهم بود.

ولی فقط یکی‌شان غیبش زد.

درباره‌ی نویسنده:
ژاکلین وست (Jacqueline West) نویسنده پرفروش نوجوانان در نیویورک تایمز است، شعر می‌سراید و گهگاهی بازیگری می‌کند. او مجموعه‌ها و رمان‌های بسیاری برای نوجوان نوشته و جوایز بسیاری را هم دریافت کرده است. اما جوایز فقط به رمان‌هایش محدود نمی‌شوند. او برای مجموعه اشعارش هم چند جایزه به خانه برده است. ژاکلین به‌همراه خانواده‌اش در مین‌سوتا زندگی می‌کند.
کارشناسان می‌گویند:
استفن بچمن (Stefan Bachmann): کتاب ناتمام را باید در تاریکی شب بخوانید.
اسکول لایبری ژورنال (School Library Journal): در انتهای یک اتاق رمزآلود، فیونا کتابی را در قفسه‌‌ی کتاب‌خانه پیدا می‌کند که انگار به آنجا تعلق ندارد. ... این کتاب یک روایت گیراست و خوانندگان را به دو داستان از دو خواهر که با قرن‌ها اختلاف از هم، زندگی می‌کردند، علاقه‌مند می‌کند. کتاب ناتمام داستان فیونا و آردن، هازال و پرل است که مانند هم‌، از یکدیگر جدا شده‌اند. ... داستانی رعب‌انگیز و رمزآلود درباره‌ی روابط خواهرانه که قطعا نظر خوانندگان را به خود جلب می‌کند.
پابلیشرز ویکلی (Publishers Weekly): نویسنده باهنرمندی و مهارت، ماجرایی جادویی از کشف دنیای خواهرانه می‌سازد. ... کتاب ناتمام از قصه‌ی کتاب پیدا شده، به‌جای استفاده از راوی سوم شخص مفرد که امروزه زیاد می‌بینیم، استفاده می‌کند. نویسنده خوانندگان را جذب دو داستانِ ماورایی می‌کند که با هم ادغام شده‌اند و هم‌زمان تصویری از ترس و واهمه در روابط خواهر‌برادری را نشان می‌دهد.
بوک‌لیست (Booklist): فیونا اصلا نمی‌خواهد که جابه‌جا بشود. ... وقتی فیونا خطر می‌کند و به کتاب‌خانه می‌رود، آنجا در قسمتی رازآلود، یک کتاب عجیب‌غریب با جلد چرم پیدا می‌کند که سرشار از رمزوراز است، ناگهان ناپدید می‌شود و انتهایی ندارد. همان‌طور که فیونا سعی می‌کند پایان حقیقتی داستان را پیدا کند، درگیر ماجراها و افسانه‌های وحشتناک شهر می‌شود و به‌عنوان یک خواهر با نیازها و اشتباه‌های خود روبرو می‌شود. این کتاب برای کسانی که از داستان و فضاهای پررمزوراز خوششان می‌آید انتخاب فوق‌العاده‌ای است.
خوانندگان می‌گویند:
سه خواهر دارم و بزرگ‌شدن خواهرها با دعوا و اسباب‌کشی را خوب می‌دانم. این داستان از نظر من، خیلی واقعی بود. من خیلی از خواندن کتاب لذت بردم و از معمای داستان هم بسیار خوشم آمد. این کتاب تمام آنچه را که امروز نیاز داشتم بشنوم به من گفت و من را یاد خاطرات خوب کودکی انداخت.
من عاشق داستان‌های تودرتو هستم. طرح و فضای این داستان واقعا فوق‌العاده است. وقتی فیونا کوچولوی تنها، یک نسخه کتاب قدیمی را پیدا می‌کند و آن را می‌خواند، ما وارد داستان دیگری می‌شویم که من کاملا جذب آن داستان شدم و دوست داشتم داستان آن کتاب اصلا تمام نشود. فقط یک نسخه از این کتاب را از کتاب‌خانه یا کتاب‌فروشی در دست بگیرد. جلد کتاب خود شما را به آن جذب می‌کند.
من خیلی از قهرمان این داستان خوشم آمد؛ او باهوش است و احساساتش را در رفتارهایش نشان می‌دهد، به‌خاطر همین، خوانندگان به‌راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. فضای داستان رویایی، پررمزوراز و کمی خوفناک است. انتهای کتاب یک پیچش داستانی جالب دارد.