براندن پسری کلاس‌سومی است که دوست دارد مرکز توجه اطرافیان باشد. دیگران هم گاهی شوخی‌ها، اظهار نظرهای هوشمندانه و واکنش‌های سریع او را دوست دارند؛ البته براندن این‌طور فکر می‌کند. او گمان می‌کند شوخی‌ها و مسخره‌بازی‌هایش باعث می‌شوند دوستانش او را تحسین کنند. اما این بار شوخی بی‌موقع در کلاس و رفتار تکانه‌ای (بدون فکر) او هنگام بازی بسکتبال باعث شد معلمان، والدین و دوستانش به او کمک کنند تا بتواند رفتارهای تکانه‌‌ای خود را مدیریت کند.

براندن یاد می‌گیرد قبل از هر اقدامی، آن را سبک و سنگین کند و مراحل مدیریت فکرهای ناگهانی را انجام دهد.

در این داستان با براندن همراه شوید؛ شاید این مراحل برای شما هم مفید باشد.

کنترل رفتارهای تکانه‌ای، برای کودکان همیشه ساده نیست. «فکرهای ناگهانی» راه‌حل‌های ساده‌ و کاربردی را به روش نمایشی به کودکان می‌آموزد و آنها می‌فهمند که هر عملی (مثبت و منفی) عکس العملی در پی خواهد داشت

کارشناسان می‌گویند:
مارجوری اج، مشاور مدرسه (Marjorie Edge): آموزشِ کنترل رفتار‌های تکانه‌ای به کودکان کاری سخت است. بلاخره، کتابی چاپ شد که این موضوع را با طنز به کودکان یاد می‌دهد.
بلاگ مامز رَدیِیس (Mom’s Radius): این کتاب دقیقا همان چیزی بود که من از عنوان کتاب انتظار داشتم. مثال‌های این کتاب دقیقا همان مواردی است که یا پسر خودم قبلا انجام داده یا مطمئنا در آینده انجام می‌دهد. هر چقدر هم که آموزش خودکنترلی به کودکان سخت و دشوار باشد چون این کتاب فقط براساس چهار گام ساده پیش می‌رود به‌راحتی در ذهن والد و کودک می‌ماند. پسر من حین خواندن این کتاب خیلی مشتاق و هیجان‌زده بود، ولی در عین حال برایش دشوار بود که از این روش‌ها استفاده کند و انتخاب درستی بکند، حتی گاهی اوقات از این که من و معلمش این موضوع را ساده جلوه می‌دادیم عصبانی می‌شد. نکته مثبت دیگر از نظر من این بود که شخصیت اصلی این کتاب از پسر من بزرگ‌تر بود؛ این موضوع به من و او کمک می‌کرد که بفهمیم یادگیری این مهارت‌ها نیازمند گذشت زمان است. به نظرم این کتاب برخلاف ظاهرش که خیلی ساده به نظر می‌رسد، ساده و سطحی نیست و برای کودکانی مانند پسر من که تازه مهدکودک را تمام کرده‌اند مفید است.
درباره‌ی نویسنده:
برایان اسمیت (Brain Smith) در یک خانواده‌ی تحصیلکرده به دنیا آمده است، خود نیز بیش از 15 سال در زمینه‌ی آموزش کار می‌کند؛ او در ابتدا به عنوان معلم دبستان فعالیت می‌کرد اما بعد از این که استعداد خود در یاری و کمک کودکان در حل مسائل دشوار کشف کرد، فعالیتش را در مدرسه تغییر داد و مشاور مدرسه شد، جایی که می‌توانست به کودکان مهارت‌های زندگی کاربردی را بیاموزد که واقعا در زندگی به کارشان بیاید.
خوانندگان می‌گویند:
1) من این کتاب را برای نوه‌ام که مشکل رفتارهای تکانه داشت خریدم. کتاب را بارها با هم خواندیم و لذت بردیم. نوه‌ام بیشتر از خواندن دیالوگ‌های براندن خوشش می‌آمد. به نظر من این کتاب برای کودکان بسیار مفید است، چون اگر کودکان مشکلات رفتارهای تکانه‌ای داشته باشند، با «براندن» آشنا می‌شوند و اگر هم این مشکلات را نداشته باشند، می‌فهمندند که چرا بعضی از بچه‌ها این گونه رفتار می‌کنند.
2) پسر 4 ساله‌ی من از قوانین مدرسه سرپیچی می‌کند؛ وقتی معلم او برای مرخصی زایمان رفت او عادات عجیب غریبی پیدا کرد. بعد از خواندن این کتاب و حفظ‌کردن همان چهارگام، وضعیت ما با پسرم فقط طی یک هفته تغییر کرد. من با پسرم حدودا 9 ماه درباره‌ی «انتخاب درست» صحبت می‌کردیم، اما نتیجه‌ای نمی‌داد؛ چراکه من این نکته را نمی‌گفتم که انتخاب درست همان انتخابی است که شرایط را بهتر می‌کند(و انتخاب بد همان است که شرایط را بدتر می‌کند.) البته جای تعجبی ندارد که نویسنده‌ی این کتاب یک مربی فرهیخته و باتجربه است که تفاوت این دو را به کودک آموزش بدهد. من مطئمنم که فرزند من برای همیشه تغییر نکرده است، اما این که می‌بینم تا حدی توانسته رفتارهایش را کنترل کند خوشحال می‌شوم.
3) این کتاب یک مفهوم ساده دارد- بهتر کردن یا بدتر کردن شرایط - این کتاب یک منبع عالی برای آموزش «انتخاب» برای آموزگاران است.
نوشته: مریم عظیمی